کلمنتاین برمیخیزد! | نقد و بررسی The Walking Dead Season 2 All That Remains

به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نشو به هر کسی اعتماد نکن و آمادگی رخ دادن هر اتفاقی را داشته باش .. و در آخر قول بده که موهایت را همیشه کوتاه نگه داری، این بخشی از صحبت هایی بود که در آخرین لحظات اپیزود نهایی فصل اول بین لی و کلمنتاین رد و بدل شد و دختر بیچاره ای که با تمام وجود سعی میکرد آنها را در خاطرش نگه دارد. چند دقیقه بعد از پایان بازی دخترک را دیدیم که تفنگ به دست در یک دشت وسیع نشسته است و به دور دست ها خیره شده است, ناگهان دو نفر از فاصله ای دور نمایان میشوند … آیا میتوان امید داشت که انسان های خوب همچنان در این جهان بی رحم  وجود دارند؟

بزرگ شدن آسان نیست و گذراندن این برهه مهم از زندگی یک فرد در جهانی ویران و زامبی زده به مانند یک کابوس است. پس از وقایعی که در فصل نخست مردگان متحرک افتاد در فصل دوم ماجراجویی نفسگیر خود را با محبوب ترین شخصیت فصل نخست عنوان سریالی مردگان متحرک یعنی کلمنتاین پیگیری میکنیم. دیگر Lee از Clem در مقابل خطرات حفاظت نمیکند و این خود کلمنتاین است که باید با سختی های پیش رو مواجه شود. در کل باید گفت قسمت آغازین از فصل دوم عنوان سریالی Telltale دقیقا همان چیزیست که انتظارش را میکشیدیم و توانسته همان روند استاندارد قسمت های پیشین را ادامه دهد.

داستان | امیدت را زنده نگه دار

اپیزود نخست فصل دوم که All That Remains نام دارد, چندان طولانی نیست و به اتمام رساندن آن زمان زیادی نمیبرد ولی با این حال باز هم در بخش داستانی خوب ظاهر میشود و دنباله ای مناسب بر وقایع فصل اول است.

پس از وقایع فصل اول کلمنتاین دوباره با امید و کریستا همراه میشود. همچنین با افراد جدید یک گروه از بازماندگان آشنا میشویم. این اپیزود اتفاقاتی را که در این مدت برای کلمنتاین رخ داده را شرح میدهد. قصد ندارم تا داستان را اسپویل کنم فقط میتوانم به این نکته اشاره کنم که در ادامه داستان اتفاقاتی رخ میدهد که منجر به سخت تر شدن اوضاع برای کلمنتاین در این قسمت میشود. در این اپیزود با شخصیت های تازه ای نیز روبه رو میشویم که بعضی از آنها پرداخت خوبی دارند اما باز هم به پای کرکتری مانند کنی از فصل اول نمیرسند . این شخصیت های جانبی هر کدام خلق و خوی و هدفی متفاوت با سایرین دارند و این چیزیست که آن ها را جذاب تر میکند. ممکن است از برخی شخصیت ها متنفر شوید اما مانند فصل اول با فهمیدن اتفاقات زندگیشان علت رفتار های آنها را درک خواهید کرد. شخصیت های جانبی در این قسمت تاثیر گذارند , ممکن است نتوان بابعضی از آنها ارتباط برقرار کرد. انتظار میرود که با با آنها و به خصوص شخصیت سارا در ادامه داستان بیشتر آشنا شویم. داستان در اواخر اپیزود به اوج خود میرسد. بیشتر تمرکز اپیزود نخست بر روی کلمنتاین است و قصد دارد تا شرایط سخت این دختر کم سن و سال را در این جهان بی رحم به مخاطب نشان دهد به عنوان مثال در بعضی صحنه ها به مانند Clem درد را احساس میکنید و به احتمال زیاد اشکهایتان سرازیر میشود . طوری که از همان آغاز به راحتی با او همذات پنداری میکنید . کلمنتاین به مانند Lee یک شخصیت زمخت و توانمند نیست, ولی کلمنتاین زرنگ تر و انعطاف پذیرتر است . دیگر مثل فصل اول بازی یک دختر ترسو و بی دست و پا را نمی بینید و قادر است در مواقع لازم از خودش دفاع کند.

به علاوه همانطور که استدیو telltale  گفته بود در این قسمت به دلیل قرار گرفتن در نقش Clem با یک داستان ملایم تر روب ه رو نمی شوید و همان جو همیشگی سری پا برجاست.  telltale هیچ ترسی از ضربه زدن به یک دختر کوچک ندارد حالا این میتواند هر چیزی را شامل شود چه جسمی و فیزیکی و چه احساسی کلمنتاین تحت فشار قرار میگیرد.  کلمنتاین با walker ها ( یا زامبی ها) و بازماندگان رو به رو میشود , به دنبال غذا میگردد , زخم هایش را ترمیم میکند و سعی میکند با افراد بزرگتر از خود ارتباط برقرار کند و روی پای خود می ایستد. البته انتظار شوک های فراوان را در اپیزود نخست نداشته باشید این شوک های داستانی همچنان وجود دارند ولی تعدادشان کمتر شده است. انتظار میرود که با وارد شدن به قسمت های دوم و سوم داستان نیز اوج بگیرد. سرانجام این قسمت سعی دارد تا بازیباز را برای وقایع فصل دوم اماده کند و به خوبی هم از پس این کار بر می آید.

گیمپلی = داستان ( با کمی اغراق)

مردگان متحرک به مانند بازی های موفق سبک اشاره کلیک چندان سعی نکرده تا بازیکن را با معما های خوش ساخت و گیم پلی عمیق جذب کند و تا اینجا هم موفقیت زیادی را در این بخش به دست نیاورده است. ساخته telltale به نوعی راهش را از سایر عناوین این سبک نیمه جان جدا کرده است و گیمپلی را تنها به عنوان عاملی برای پیشبرد داستانی مستحکم و ایجاد شخصیت هایی باورپذیر به کار گرفته است.  هسته گیم پلی در فصل دوم مردگان متحرک تغییرات زیادی (به جز برخی تغییرات ظاهری  ) نداشته است. در این بخش شباهت هایی با ساخته جدید تلتیل یعنی گرگی در میان ما نیز احساس میشود. بازیکن همچنان باید در محیط های نسبتا کوچک جست و جو کند , وسایل را به کار گیرد و در نهایت پازل هایی را  حل کن, پازل هایی که اکثرا هیچ چالشی را برای بازیکن ایجاد نمیکنند. در واقع از گیم پلی به عنوان زنگ تفریحی در خلال روایت داستان استفاده شده است. 

این اختیار به بازیباز داده شده است که سلایق خود را قالب نقش کلمنتاین پیاده کند. در واقع با دیالوگ هایی که انتخاب میکنید شخصیت Clementine را شکل میدهید. هر طور که کلمنتاین با بقیه شخصیت ها رفتار کند باز هم برخورد شخصیت های دیگر داستان هم با او بسیار طبیعی و واقع گرایانه کار شده است.

در طول بازی همانند فصل اول با انتخاب هایی روبه رو میشوید که بدون شک مهمترین بخش بازی به شمار میروند و در این فصل شما را با چالش بیشتری نیز روبه رو میکنند همانند فصل اول و بر خلاف بازی مانند Mass Effect زمان زیادی برای انتخاب گزینه مورد نظر خود ندارید و باید سریعا شروع به تصمیم گیری کنید . گاهی اوقات باید آیتم هایی را در محیط پیرامون خود پیدا کرده و از آنها استفاده کنید. سکانس های QTE نیز به قوت خود حضور دارند. بازیکن باید  انتخاب های دشوار و گاه حیاتی را انجام دهد. نکته ای که وجود دارد این است که گاهی اوقات گزینه ای کاملا درست وجود ندارد و انتخاب شما خاکستری خواهد بود که تاثیرات آن را در ادامه داستان مشاهده میکنید.

در صورتی که سیو های فصل اول را دارید بر روند بازی در فصل دوم تاثیر گذار خواهند بود در غیر این صورت هم مشکل خاصی وجود ندارد چون خود بازی وقایع فصل اول را به صورت اتفاقی برای شما ایجاد میکند . البته برخی از کاربران استفاده کننده نسخه PC گزارش کرده اند که بازی سیو های آنها را شناسایی نمی کند . اگر انتظار تاثیر زیادی از انتخاب های خود در پنج قسمت فصل اول و اپیزود دانلودی ۴۰۰ روز بر روی قسمت اول فصل دوم داشتید بازی شما را نا امید میکند، چون شاهد تاثیر چشمگیری نیستیم. هر چند به نظرم این نکته بدی نیست چون زمان زیادی تا اتمام این فصل باقی مانده است.

زاویه خوب دوربین به زیبایی توانسته صحنه های اکشن و احساسات را به بازیکن منتقل کند.

گرافیک

سازنده توانسته با سبک گرافیکی سل شید به خوبی حس یک جهان ویران شده را به مخاطب القا کند. طراحی های هنری بازی بسیار چشم نواز هستند . اگر از بعد فنی به بازی نگاه کنیم کیفیت بسیار بالایی را شاهد نیستیم. این موضوع در فصل اول بیشتر نمایان بود و با اینکه پنج قسمت از آن فصل منتشر شدند شاهد پیشرفت انچنانی در انها نبودیم. اما در قسمت اغازین فصل دوم شاهد ارتقا یافتن مدل شخصیت ها و افزایش اطلاعات در محیط ها نیز هستیم ، که نکته مثبتی به شمار میرود. افت فریم در بعضی صحنه ها هر چند کم وجود دارد اما مشکلی ایجاد نمیکند. انیمیشن شخصیت ها با این که کمی خشک به نظر میرسد ولی پیشرفت هایی را در این قسمت داشته است. حالت صورت نیز بهتر کار شده و احساسات را بهتر منتقل میکند. در کل تلاش سازنده در این بوده که فضای بازی را هرچه بیشتر به کمیک های مردگان متحرک نزدیک کند که در انجام آن موفق ظاهر شده است. بازی The Wolf Among US که مدتی قبل منتشر شده عملکرد بهتری را در این بخش به نمایش گذاشته است.

طبق انتظار نسخه PC بازی بهترین تجربه را برای مخاطب رقم میزند . راجع به نسخه های کنسولی هم باید گفت که لودینگ های طولانی تر بیشتر در دو نسخه X360وPS3 مشاهده میشود. در کل برخی مشکلات تکنیکی در نسخه PS3 وجود دارند و نسخه X360 نورپردازی بهتری دارد. برخی دارندگان ویندوز هشت ممکن است که در اجرای بازی به مشکل بر خورد کنند که برای رفع آن باید یک فایل dll. را دانلود کنند. جلوه های بصری فصل دوم نسبت به قبل بهبود یافته اند و راضی کننده هستند. اما همچنان جای پیشرفت دارند.

صداگذاری
همانطور که شاهد موسیقی متن های احساسی در فصل نخست بازی و به خصوص پایان فصل نخست بودیم استدیو سازنده در این بخش کم کاری نکرده است. انتظار میرفت که بخش صداگذاری همچنان در این قسمت پیشرفت کند که خوشبختانه این اتفاق افتاده است. اگر کیفیت را ملاک قرار دهیم این قسمت در بالاترین سطح قرار میگیرد. خانم ملیسا هاتچیسان در نقش صدا پیشه کلمنتاین باز هم موفق ظاهر شده و سایر صدا پیشگان توانسته اند وظیفه خود را به خوبی انجام دهند و احساس ترس و نگرانی و اضطراب را به بازیکن منتقل کنند. موسیقی نیز با ریتم داستان هماهنگ است و به موقع عمل میکند و تاثیرش را در ایجاد هیجان بیشتر و ترشح ادرنالین در بازیباز میگذارد. افکت های صدا نیز در ایجاد تنش کار امد ظاهر شده اند.

نتیجه گیری

راه طولانی ای در پیش است

پارسال وقتی بازی را تهیه کردم که هر پنج اپیزود آن منتشر شده بود و افراد زیادی شروع به تعریف و تمجید از آن کرده بودند, هرگز فکر نمیکردم این بازی انچنان مرا تحت تاثیر قرار دهد . هر چند اپیزود اول فصل یک چندان خوب نبود ولی با عرضه اپیزود دوم روح تازه ای در بازی دمیده شد . تازه با شخصیت ها و اتمسفر بازی عادت کرده بودی که ناگهان یکی از شخصیت ها از بازی محو میشد و این برای بازیکن بسیار دردناک بود. شوک های داستانی همین طور ادامه داشت تا اینکه در اپیزود نهایی بنگ! داستان به دراماتیک نرین شکل ممکن تمام میشد و تا چند دقیقه مات و مبهوت اتفاقات بازی شده بودم . انجام دادن قسمت تمام انچه که باقی مانده است از بازی سریالی The Walking Dead برایم کار سختی بود , هرچه باشد فصل نخست برای خودم و بسیاری از گیمرها یکی از بهترین تجربه های داستانی را در چند سال اخیر رقم زده بود و فکر نمیکردم فصل دوم بتواند پا را فراتر از قبل بگذارد اما بر عکس انتظارم این قسمت توانست با تمرکز بر روی کلمنتاین و رشد شخصیت پردازی آن نظرم را به خود جلب کند . اکنون که در این قسمت با دنیای فصل دوم آشنا شده ایم وقایع قسمت های پیش رو میتوانند ما را باز هم میخکوب کنند . در صورتی که سناریو های داستانی فصل دوم همچنان منحصر به فرد و خلاقانه باشند میتوان انتظار د داشت که این فصل نسبت به فصل نخست بهتر ظاهر شود.

esafa93

ابراهیم ثمرصفا | سابقه کار در میهن گیم , پارسی گیم ، گیم سورس و گیمفا

شما ممکن است این را هم بپسندید

یک پاسخ