انتقام همه چیز را حل میکند|نگاهی دقیق بر شاهکاری به نام Dishonored

در این مقاله نمیخواهم به نقد عنوان DISHONORED بپردازم بللکه هدفم بسیار بزرگتر از بررسی جنبه های مختلف این شاهکار است.این فقط یک مقاله ی تحلیلی است نه یک نقد که قصد دادن امتیاز به داستان،گرافیک،گیم پلی و…را داشته باشد.نکات ریزی که در DISHONORED وجود داشت آنقدر زیاد بود که میتونند با بررسی فلسفی برای آن ها دست کم ۱۰ مقاله نوشت!dishonored یا بی حیثیت به مذاق خیلی ها خوش نیامد اما همان خیلی ها غافل بودند که در زیر این گرافیک ساده و کم جزئیات داستان و گیم پلی ای نهفته است هر گیمر حرفه ای را(توجه کنید حرفه ای را!)شیفته ی خودش میکرد در این نوشته به تحلیل برخی از نکات ریز و درشتی که در دل داستان عظیم و پیچیده ی dishonored نهفته بود میپردازیم.باشد که مورد قبول شما عزیزان واقع بشود.

dishonored

تاریخ انتشار:۹ اکتبر ۲۰۱۲

سبک:action adventure

افتخارات:برنده ی بهترین بازی اکشن ادونچر سال از vga awards

کاندید بهترین بازی سال در مراسم vga awards

کاندید بهترین گرافیک سال در vga awards

کاندید بهترین بازی ps3 در vga awards

برنده ی best pc action game و best overall action game از سوی IGN

راستش را بخواهید خودم هم نمیدانم از کجا شروع شد تا به خودم امدم دیدم تبدیل شدم به خظرناکترین دشمن دولت.تا به خودم امدم دیدم شمشیری در سینه ی ملکه فرو رفته و دیگران هم من را قاتل او میدانند.من؟کسی که مورد اعتماد ترین فرد و نزدیکترین فرد به ملکه بودم؟….حالا تبدیل به قاتل او شده ام؟….نه….امکان ندارد.

خلاصه ی کلی داستان این است که corvo محافظ ملکه است،شهر به دلیل پخش ویروس plague به هم ریخته و کاملا اشفته است و هیچ کس جرئت مقابله با شرایط را ندارد.empress کوروو را برای مشاوره فرا میخواند اما طی دسیسه های دشمنان بدخواهش به طرز وحشسانه ای به قتل میسد و emilly که دختر ملکه است هم دزدیده میشود.حال همه corvo را قاتل ملکه میدانند.فقط یک روز به اعدام corvo باقیمانده که او با کمک چند نفر غریبه موفق به فرار میشود.این افراد شامل sgt.havelock-lord pendleton-samuel و…میشوند که در ادامه بیشتر با آنها اشنا خواهیم شد.یک شب در حالی که corvo در حال استراحت بود فردی عجیب و مرموز به سراغ او امده و به او میگوید که تو برای نجات emilly و به پادشاهی رساندن او انتخاب شده ای و از آن شب به بعد کوروو قدرت هایی فرابشری به دست می اورد که هیچ چیز مانع آن ها نیست.اما همه ی این ها کلیت داستان است و جزئیات بسیار بیشتر است.از همان ابتدا سناریوی عالی بازی احساسات مخاطب را برمی انگیزد.به محض ورود به کاخ emilly از شما درخواست قایم باشک بازی کردن را به شما میدهد شاید این انتخاب تاثیر چندانی روی پایان نداشته باشد اما به گویی شما با خود میگویید:او هیچکس را غیر از من و مادرش ندارد پس با او بازی میکنم.یعنی بازی با شما کاری میکند که دیگر شما به دنبال نفع یا ضرر در انتخاب ها نیستید و اصلا برایتان مهم نست که اگر فلان انتخاب را بکنم اپگرید خواهم گرفت یا فلان ایتم را به دست خواهم اورد.تنها دغدغه ی شما این است که در بازی انسان باشید و به یک ماشین ادم کشی تبدیل نشوید.شک نکنید که اگر با او همین بازی ساده(که شاید اصلا در حد محافظ ملکه هم نباشد)را انجام دهید حس بسیار خوبی به شما دست خواهد داد احساسات لطیف برای یک ادم کش قهار!(عجب پارادوکسی)به نزد ملکه میرود در حالی که نمیداند چه سرنوشت شومی در انتظار خودش و ملکه عزیزش است.کوروو نامه ی ملکه را به او میدهد و ملکه کمی از وضعیت شهر گله میکند،اما شاید جزو معدود اربابانی باشد که برای مردمش بغض میکند!برخلاف خیلی از پادشاهان دغدغه ی او خوشگذرانی و سرگرم کردن مردم برای انجام کارهای کثیف خودش نیست،بلکه تمام هم و غم او ویروسی به نام پلاگو است که در سطح شهر پخش شده و دیگر تعداد کمی از مردم سالم مانده اند و هیچ راه درمانی هم نیست.ملکه در برابر روزگار گرگ،گرگی درنده نبود،بلکی پرستویی مهربان بود که میخواست تمام شهر را در اغوش امن و لطیف خود بگیرد،اما سرنوشت او بهتر از اسطوره های تاریخی که به دنبال اسایش جهان بوده اند نشد و با شمشیری برنده عمرش به پایان رسید.حضور او در بازی بسیار کوتاه است اما دل بازیباز را در همین مدت میلرزاند.

corvo به زندان میرود اما فقط ظاهر کار این است که او به دلیل قتل ملکه به زندان رفته بلکه دلیل زندانی شدن او تنها و تنها برداشته شدن از سر راه سران دولت برای به انجام رساندن هدف های کثیفشان است.میزان فساد در جامعه به دلیل حضور ملکه بسیار کم بود چون تا زمان حضور ملکه برخورد شدیدی با خاطیان میشد.اما حالا که ملکه نیست و corvo هم در زندان است چه فرصتی از این بهتر برای نابود کردن جامعه؟!در این هنگام که ملکه به قتل رسیده همه تبدیل به عاشقان ملکه میشوند و انچنان شدید با کوروو رفتار میکنند که انگار چه رابطه ی نزدیکی با او داشته اند(این قضیه حتی در مورد نگهبانی که در عمرش ۱۰ بار هم ملکه را ندیده هم صدق میکند)و corvo که در واقع تنها دوستدار واقعی empress بود تبدیل به تنها منتقد و دشمن ملکه میشود!!!corvo در زندان شکنجه های سختی میشود و شدیدترین و کشنده ترین دستگاه های الکترونیکی را برای شکنجه ی او به کار میگیرند،و همین شکنجه هاهستند که باعث شعله ور تر شدن عطش انتقام کوروو به دلیل تهمت نا بجایی که به او زده اند میشود.کلید زندان به نحوی در غذای corvo گذاشته میشود و او به موفق به بیرون آمدن از سلول خود میشود.در همان برخورد های اولیه با محیط بیرون از زندان متوجه تغییرات عظیم سیستم امنیتی شهر میشود.دیوارهای برقی،نگهبانان بلند پا و کمان به دست و…تنها مثالی از این سیستم فوق پیشرفته است.اما آنچیز که corvo را ازار میدهد عبور از این سیستم و گردش سخت در شهر نیست،بلکه آن بلند گویی است که مدام اسم او را به عنوان خطرناکترین فرد کشور میخواند و به مردم هشدار میدهد در صورت مشاهده ی او هرچه سریعتر به city watch اطلاع دهند.ان کوروویی که روزی زبانزد همه برای وفاداری بود حالا پوستر او به عنوان مجرم در سرتاسر شهر پخش شده و این ها همه و همه عطش انتقام را شدیدتر میکنند.در میسیر فرار از زندان با صحنه ی جالبی مواجه میشوید:در خروجی از زندان بسته است و نیاز به چرخاندن یک دستگیره ی بزرگ دارد و از طرفی موش ها به شما اجازه ی این کار را نمیدهند تنها راه شما چیزی جز سرگرم کردن موش ها نیست.اما با چه چیزی؟بله.آنها تنها و تنها با خوردن کامل جسد یک انسان سیر میشوند و این شمایید که باید جسد یک بخت برگشته را برای آن ها بیندازید.چیزی که در این صحنه جالب توجه و قابل بررسی است این است که چقدر خوب وضعیت اسفناک شهر در این سکانس به خوبی به تصویر کشیده شده شده است،در وافع کار به جایی رسیده که انسان ها برای انجام ساده ترین کارهای خود نیاز به از بین بردن هم نوع خودشان دارند.و در اینجاست که باید گفت:خدا به آن ها رحم کند!

از زندان فرار میکنید و در همان لحظه با چهره ی فردی به نام ساموئل روبه رو میشوید و corvo علی رغم برخورد سرد خود با او نمیداند که تنها ساموئل پیر است که برای او میماند!ساموئل شما را به مسافرخانه ای کوچک میبرد و در اینجاست که باید گفت:قصرها و اربابان که به من رحم نکردند حداقل این مسافرخانه و خدمتکارانش به من رحم کنند.havelock و lord pendelton در انجا هستند و به شما میگویند که آن ها بوده اند که به فرار شما کمک کرده اند.کوروو خودش هم نمیداند باید به ان ها اعتماد کند یا خیر اما چاره ای ندارد و تنها راهش ماندن در انجاست.پس از مدتی با piero joplin که در واقع مغز به مغز متفکر عصر خودش معروف است اشنا میشوید.حضور او در گروهتان بدون شک نقطه ی عطفی محسوب میشود او با ساختن تجهیزات و سلاح ها به شما یاری خواهد رساند.او شخصیت عجیبی دارد در ابتدا بی دلیل از corvo میترسد اما در اواخر بازی به تنها فرد مورد اعتمادش تبدیل میشوید!به این شخصیت در قسمت های بعدی بیشتر خواهیم پرداخت.havelock کوروو را به اتاق خوابش راهنمایی میکند و میگوید فردا روز سختی در پیش رو خواهد داشت پس باید استراحت کند.دیگر از آن تخت های مجلل تاریخی خبری نیست و دیگر از شب به خیر گفتن های emilly هم خبری نیست.خودش هست و خودش و خودش و خودش.

اری،فردا روز بزرگی در انتظار قهرمان خاموش و ساکت قصه ی ماست.شاید این شانسی برای بازگشت به آن دوران طلایی در کاخ باشد شاید بمیرد شاید در تاریخ جاودانه شود و شاید در دنیایی دیگر پیش ارباب خود یعنی jessamin kaldwin یا همان emoress برود شاید…..

میدانم کم بود ولی سعی میکنم برای قسمت های بعدی بیشتر بنویسم تازه کار ما اغاز شده و این مقاله فقط ۳۰ دقیقه ی ابتدایی را تحلیل کرد!در ادامه ماموریت های فرعی هم تفسیر و بررسی خواهند شد و تاثیر آن بر روند داستان را شرح خواهد داد.

ادامه دارد…..

 

مهدی رضایی

از بچگی عاشق گیم بودم با play station و انحصاری هاش بزرگ شدم و زندگی کردم.فن سرسخت سونی هستم.و از هیچ بازی به اندازه ی last of us و محبوب ترین و معروفترین فرنچایزhack and slashیعنی castlevania(قابل توجه بعضی از فن هیترها که نمیخوام اسم ببرم)لذت نبردم.

شما ممکن است این را هم بپسندید

۸ پاسخ‌ها

  1. hamidmm گفت:

    خسته نباشید.واقعن مقاله ی خوبی بود.dishonored کاملن یک شاهکار به تمام معناس.یکی از بهترین بازی هایی که تجربه کردم.

  2. ali گفت:

    به زودی به مناسبت ، یک ساله شدن
    این IP جدید ، نقد و بررسی این عنوان را قرار می دهم

  3. apezham گفت:

    گرافیک این بازی در نسخه های کنسولی باگ داره ولی توی نسخه ی PC چیزی ندیدم و ممنون :yes:

  4. حرف نداشت.کامل خوندم.به نظر من عنوان Dishonored یکی از بهترین بازیهایی بود که در این سبک بازی کردم :yes: ممنون بابت مقاله

  5. عرفان استادی گفت:

    مقاله عالی بود
    Dishonored در بخش گرافیک هم یکی از برترین گرافیک ها رو ارائه داد

  6. حسین فریدنصر گفت:

    خوشم میاد همه جام برای مقاله های Dishonored می نویسند انتقام همه چیز را حل می کند (Revenge Solves Everything) اصلا از همین جمله ابهت و پربار بودن داستان و فلسفی بودن بازی و خیلی چیزای دیگرو میشه فهمید. Arkane Studios واقعا یه شاهکار ساخته .
    راستی ممنون بابت مقاله.

  7. عرفان گفت:

    عالی بود من خواندم.بازی بسیار زبایی است و من دوستش دارم. راستی نسخه جدید داره مخواد بیاد یا در حال ساخت. ?:-)

  8. HARPER گفت:

    بازی فوق العاده اما کثیفیه!
    من این جور بازی ها رو دوس دارم!
    مطلب عالی بود ادامه بده :laugh: :laugh:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *