جریان نا مرتب| نگاهی به بازی Dead Island: Riptide

با سلام و خسته نباشید خدمت همه شما کاربران عزیز و گرامی.با یک مرور کلی کوتاه بر بازی Dead Island: Riptide در خدمت شما عزیزان هستیم که نوشته مدیر ارشد انجمن میهن گیم :Lord AK میباشد و همینجا جا دارد از ایشون به خاطر این نقد بسیار زیبا و کامل تشکر کنم.در ادامه میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.نظرات شما عزیزان دلگرمی برای ماست.لطفا با نظرات خود ما را همراهی کنید.موفق باشید.

slider1

عنوان: Dead Island: riptide

پلتفرم: Xbox360، PS3، PC

ناشر: Deep Silver

سازنده:Techland

سبک:اکشن/نقش آفرینی

امتیاز:۶ از ۱۰

Untitled-6

نویسنده : LORD AK

چند توریست و افراد بومی عجیب و غریب که هرکدام به نحوی از مشکلات آشکار مغزی رنج می برند در حال گذراندن اوقاتی خوش در یک جزیره استوایی هستند که یک زامبی خرابکار وارد جمع آنها شده و خوشی را از دماغشان در می آورد. کمتر از ۲۴ ساعت بعد، تمام جزیره با حضور زامبی های بی عقل و گرسنه پرشده و حال، این وظیفه ضدقهرمانان ماست که گله گله آنها را از دم تیغ(یا چوب بیسبال،یا شاید هم پارو!)بگذرانند تا بلکه راهی به خارج از جزیره بیابند. پس از ماجراهای بسیار (بخوانید تکرار چندباره چند ماجرا!)ضدقهرمانان ما متوجه می شوند ماجرا بودارتر از این حرف هاست و عامل اصلی این آنفلوآنزای سگی، یک آزمایش از سوی ارتش بوده و فقط آن چند نفر در مقابل ویروس مقاوم هستند.
این داستان قسمت اول سری جزیره مردگان بود که گویا از یکی از خطوط داستانی left4dead کپی و با اندکی تغییر به مخاطب ارائه شده بود. اما داستان قسمت دوم: ضدقهرمانان ما که به واسطه یک هلیکوپتر نظامی از جزیره فرار کرده اند، روی یک ناو عظیم فرود می آیند. نیروهای ارتش سریعا آنها را به اسارت می گیرند تا دانشمند دیوانه و همیشه حاضر در صحنه این داستان ها، آنها را مورد آزمایش های مخوف قرار دهد.
او میخواهد تا از خون آنها سرمی برای مقابله با همان ویروسی بسازد که قبلا ب ای اهداف نا معلوم ساخته شده است (دلیلی مستند بر این که بها دادن بیش از حد و ارائه بودجه نامحدود به اهل علم، عاقبت خوشی ندارد!)با حمله زامبی ها به ناو جنگنده، ضدقهرمانان ما که عضو جدیدی نیز به آنها ماحق شده، به دریا می افتند و مدتی بعد خود را در جزیره ای دیگر می یابند. این جزیره گرچه از زامبی ها اشباع شده اما بازماندگانی هم وجود دارند که با چنگ و دندان قصد دارند از این جهنم خلاصی یابند؛ درست مثل قسمت قبل! ضدقهرمانان ما بیش از پیش به قلب این دسیسه شوم نفوذ کرده و دست های مخفی پشت پرده را رو میکنند. متاسفانه این دست های پشت پرده چنان استخوانی و بی محتوا هستند که نه آمدنشان و نه رفتنشان،توجه بازیکن را جلب نمی کند. شخصیت پردازی در این بازی به یکی از مفتضح ترین حالت های ممکن انجام شده است.
در تمام مدت بازی حس میکنید درحال قدم برداشتن در یکی از محله های درب و داغان و بد نام شهر هستید. همه دچار ضعف اعصاب بوده و دنبال بهانه ای برای کری خواندن هستند؛اما پای مشت کاری که به میان میآید، تیزی به دست می گیرند تا احساس قوی بودن کنند! دیالوگ ها مانند چهارچوب اصلی داستان از ضعفی غیر قابل تحمل رنج میبرند و آدم را یاد صحبت های فلسفی قهوه خانه ای می اندازد. فضای ابتدا و انتهای داستان با معموریت های ضعیف و سطحی فراوان پر شده که اگر آنها را حذف کنیم، حد اکثر با دو ساعت محتوا طرف هستیم. این ماموریت های ضعیف، بجز موارد محدود، همگی از فرمول خسته کننده: « برو فلان جا، فلان چیز را بیاور» تشکیل شده اند.
گویا صداپیشگان هم در زمان صدا برداری از شخصیت های بازی تاثیر گرفته اند. گاهی شاهد گویش خوب آنها هستیم، اما بیشتر اوقات با ملغمه ای از اکتاو بالا و پایین طرفیم که تعریفی تازه برای آکسان گذاری به دست میدهند. صداپیشه یکی از شخصیت های جدید، به طور کلی لهجه آمریکای جنوبی را سلاخی کرده و از آن غذایی لذیذ برای هند جگرخوار پخته است! نمای کلی بازی پیشرفت محسوسی نسبت به نسخه اوول بازی داشته است. شخصیت ظاهر شسته و رفته تری دارند و زامبی ها نیز لباس پلوخوری های خود را برتن کرده اند! با وجود خشونتی که در بازی موج می زند، قدم گذاردن در محیط استوایی جزیره واقعا لذتبخش است. هرچند مرتبا باید با افت فریم دست و پنجه نرم کرده و تکسچرهایی را که دیرتر از موعد ظاهر می شوند تحمل کنید. در مقابل پوسته ظاهری بهبود یافته، انیمیشن بازی در میان پرده ها واقعا فاجعه بار است. کارگردانی کلی این سکانس ها بازیکن را یاد بازی های یک دهه پیش می اندازد. عجالتا از بیان وضوحات خود داری کرده و دیگر به تحلیل لیپ سینک و انیمیشن چهره شترمانند نمی پردازیم.
گیم پلی قسمت دوم در مقایسه با قسمت اول، مانند جایگاه لاک پشت دونده در دقیقه سوم رقابت با خرگوش ناقلاست(به جای خرگوش هر عنوانی را خواستید قرار دهید. فقط شیطان مقیم را از این فرهست کنار بگذارید؛ چون در این تمثیل خرگوش برنده می شود!) مانند قسمت قبل هم سلاح سرد و هم گرم در اختیار دارید. سلاح های سرد پس از مدتی استفاده می شکنند و غیر قابل استفاده میشوند که می توانید آنها را به رور بیندازید یا با بها دادن به فرهنگ ارزشمند بازیافت، آنها را در کارگاه های کوچک سراسر نقشه تعمیر کنید. باقلع و قمع کردن هرچه بیشتر زامبی ها، تجربه بیشتری به دست می آورید و میتوانید توانایی های تازه ای برای شخصیت خود خریداری کنید. جزیره مرده تلاش چندانی نمی کند تا تمایزهای قدرتی شخصیت ها را به نمایش بگذارد و با وجود متفاوت بودن توانایی ها، در نهایت خسته کنندگی بازی بر تنوع آن چیره میشود و در تمام حالات انگار با یک شخصیت بازی می کنید. با جمع آوری اعتبارات می توانید در کارگاه ها، اسلحه خود را نیز ارتقا دهید. این ارتقا از تقویت کردن سلاح ها تا القای عناصر آتش و… را شامل می شود. تیراندازی در بازی چندان خوشایند نیست و دیری نمی پاید که ترجیح بدهید از همان سلاح های سرد برای پیشروی استفاده کنید.البته در مواجهه با دشمنان بزرگ تر در استفاده از سلاح گرم خود تردید نخواهید کرد. دشمنان نسبت به نسخه قبل تفاوت خاصی نکرده و از هر ده تا یکی عینا تکرار می شوند. البته حضور یکی دو نوع زامبی جدید مانند«جیغ کش»ها که شما را در جای خود میخکـــوب میکنند و«غرقی»ها که در آب خود را به مردن می زنند(بدون شرح)! تکانی هر چند ضعیف به روند خسته کننده بازی می دهند.
خودروها و قایق ها هم مانند بقیه کنترل ها دچار نقص هستند و چیز قابل عنوانی ندارد.صرف نظر از این مسائل، تملمی بازی از ساختار برو و بیاور تشکیل شده و ماموریت ها خیلی زود عذاب آور می شود. مبارزات هم در این نسل که بازی های اول شخص را به اوج رساند واقعا ناامید کننده کار شده اند. مهم نیست چگونه این سبک را بازی می کنید، در این بازی، طولی نمی کشد که متوجه شوید فرمول لگد+ضربه+تمام کننده بهترین معادله شما برای پیشبرد بازی است. از این حیث می توان این بازی را با یک عنوان «هک اند اسلش» (همان شمشیر خودمان)! مقایسه کرد که در تمام مدت فقط یک کمبو در اختیار شما می گذارد.
تعدادی ماموریت Horde یا آماج هم در بازی هست (طی آنها باید مقر تعیین شده را با استفاده از امکانات ارائه شده در مقابل آماج دشمنان حفظ کنید). این ماموریت ها عناصر دیگری مانند برپا کردن حصار و کار گذاشتن مین را ارائه می کند که تجربه آنها با دوستان خالی از لطف نیست. در نهایت باید عنوان کرد که این قسمت تفاوت خاصی با قسمت قبل ندارد. اگر از آن خوشتان آمده، از این هم خوشتان خواهد آمد.

صادق خزاعی

20 سالمه..در مشهد زندگی میکنم و از 7 سالگی گیمر شدم.از 12 سالگی هم فعالیت خودمو توی نویسندگی وبسایت های گیم شروع کردم و در حال حاضر معاون سایت میهن گیم هستم. امیدوارم مطالبی که در سایت قرار میدم، مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.برای تماس با من میتونید از این نشانی استفاده کنید : sadegh@mihangame.com

شما ممکن است این را هم بپسندید

۴ پاسخ‌ها

  1. امیر گفت:

    من از همین جا از کسانی که این مطلب رو دارن میخونن تشکر میکنم و میگم ببخشید اگر غلط املایی داخلش باشه ببخشید چون داشتم به سرعت می نوشتم و کار هم داشتم

    • صادق گفت:

      خواهش میکنم امیر جان.ممنون بابت مطلب زیبایی که نوشتی.من یک چک میکنم مطلبتو که اگر غلط املایی داشته باشه درستش کنم.نگران نباش.

  2. aRMa GeDoOoN گفت:

    MatalaB ALii Booodan

    merC Pesar :)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *