خاطرات یک گیمر | قسمت چهارم

سلام به همه میهن گیمی های عزیز.خدا رو شکربخش مقالات سایت هم تونست رونق بگیره و در این هفته با بیشترین تعداد مقالات که حده اقل روزی دو مقاله در سایت قرار میگیرد،در خدمت شما عزیزان بودیم که امیدواریم مورد توجه و رضایت شما قرار گرفته باشد.ولی باز هم با کم لطفی بعضی از کاربران مواجه شدیم که در نظرات شرکت نکردند.از شما خواهش مندم با نظرات خودتون،میهن گیم رو برای پیشرفت بیشتر و بهتر یاری کنید.خب بریم سر اصل مطلب که بخش خاطرات یک گیمر هست.در این مطلب با چهارمین قسمت از بخش ویژه خاطرات یک گیمر میهن گیم در پیشگاه شما مهربانان هستیم.این خاطره از طرف سهراب عزیز از تهران هست که لطف کردند و خاطره خودشون رو برای ما ارسال کردند.با ما همراه باشید.

سهراب از تهران :

ای …………… ! از کجا شروع کنیم .

از حدود های سال ۷۵ بود که با چند تا از این کنسول های عجیب و غریب بازی میکردیم . اما اصلش از سال ۷۸ با خرید اولین PC شروع شد !!!

البته تا یک سال هیچی ازش بلد نبودم جز مربع درست کردن روی صفحه !

بعدیش دقیق هم یادم نیست اما از حدود سال ۸۰ یا ۸۱ این حدودا یا شاید کمی دیر تر یا زود تر بود که سر و کله PS1 سفید رنگ با درایو بالا پیدا شد . ابا بازی های ریسینگ و فانتزی و ۲ بعدی خوب .

Pc gamer بودن هم از سال ۷۹ و ۸۰ و اولین بازی هم Nfs 1 بود . عاشق اون لامبورگینی سیاه بودم ! و بعد هم یک نسخه بسیار قدیمی بازی Driver و بعد از اون بازی Midtown chicago و بازی خاطر انگیز Pinball !

هیچ وقت یادم نمیره GTA III حدود ۱۰ یا ۹ سال پیش بود که نصب کردم . تا ۱۰ روز تو کف بازی بودم !! خیلی باحال بود !
وبعد از اونم BF 1942 , FP cold war , C&C generals , conter strike ,age of mytologies , simcity 2 & 4 . rome total war , strong hold crusader و خلاصه بگم تا به امروز .

جالبه بدانید که من زبان انگلیسی را بخاطر گیم یاد گرفتم ! میرفتم زبان تا ماموریت هام رو بفهمم !

و طبیعتا Ps2 که کمتر کسی اون ظاهر آجر مانند ولی جذابش را نمیشناسد . از taken , god of war , gta , pes هم که دیگه نگو !!!

نگاه میکنم میگم که اگر نصف زمان بازی کردن رو تا حالا درس خونده بودم الان جزو دانشمندان ناسا بودم !
اما هیچ لذتی به پای گیم نمیرسه !

خلاصه بعد هم که کلوپ ها و گیم نت ها ظهور کردند و پاتوق خیلی ها از جمله خودم شدند و متاسفانه در حال انقراض هستند .
شاد بودیم بازی میکردیم . ناراحت بودیم بازی میکردیم و بی تفاوت هم بازی میکردیم .

بعضی بازی ها انقدر حالت نستالژیک برای من دارند که حتی با خوندن دفترچه خاطرات هم انقدر خاطراتم زنده نمیشد !
بخوام کامل بگم باید تو چند تا پست بنویسم .
دیگه خلاصه Xbox360 اومد و PS2 رو جمع کرد و ps3 هم کمکم اومد و سخت افزار PC هم خیلی قوی شد و عصر بازی های گرافیکی امروزی کم کم آغاز شد .
و ما هم کم کم جزوی از دنیای گیم شدیم و با گیم زندگی کردیم .
بخوام راجع به همه بازیا خاطره بگم زیاد میشه .
دنیایی هم هست واسه خودش . سر و ته هم نداره هرچی هم توضیح بدی کمه .
خلاصه همین دیگه تارسیدیم به امروز و اینجا خدمت شما .