دریا در چنگ ماست|نقد و بررسی Assassin’s Creed IV: black flag
سری بازی های assassins creed همواره جز چند بازی محبوب دنیا محسوب میشود و طرفداران بسیاری را نیز تا تا کنون مجذوب خود ساخته است. با سیاست های اتخاذ شده یوبی سافت مبنی بر عرضه سالیانه این سری هر ساله شاهد یک قسمت جدید و البته یک ماجراجویی جدید با قاتلان هستیم؛ اما به چه قیمت؟! با عرضه شدن قسمت سوم این سری باکمال ناباوری بازی ای را تجربه کردیم که به گفته خود یوبی سافت مانور های بسیاری روی آن داده و موفقیتش را تضمین میکند؛ اما مشکل عرضه سالیانه و کمبود وقت برای سازندگان همه و همه دست به دست هم دادند تا قسمت سوم یکی از ضعیفترین قسمت های این فرانچایز تبدیل شود! چیزی نگذشت که یوبی سافت قسمت جدیدی را معرفی کرد و مثل همیشه قول تغییرات بزرگ را داد.حال با عرضه شدن این بازی باید ببینیم ایا قاتلان به سنت دیرینه خود بازگشته اند یا خیر!
سلطه بر دریا
از انقلاب آمریکا به عصر دزدان دریایی سفر میکنیم؛ جایی که دزدان برای خود پادشاهی میکنند. جایی که دریا به جای آرامش به انسان وحشت را منتقل میکند. آری اینجا کارائیب است! شما در نقش ادوارد کنوی( پدر بزرگ کانر) بازی را دنبال میکنید. شخصی جسور، زیرک، بی پروا و البته تشنه جاه و مقام! شما در ابتدا عضو نیرو های سلطنتی بوده اید که پس از یک جنگ دریایی که در بدو ورود به بازی صورت میگیرد، با خوش شانسی جان سالم به در برده و خود را به خشکی میرسانید؛ که درادامه طی یک تعقیب و گریز موفق به کشتن یک اساسین با نام دونکان ولپول میشوید. حال پس از فهمیدن ماموریتی که این اساسین داشته لباس او را بر تن کرده و خود را جای او جا میزنید؛ البته قابل ذکر است که همیشه همه چیز بر وقف مراد انسان نیست! شما لو رفته و به زندان می افتید و پس از گذراندن مدتی از بازی با فرار از زندان و تشکیل گروهی از دزدان خبره شروعی تازه را برای حکومت در دریاها رقم میزنید. بازی با ارائه صحنه های طوفانی و روایتی مجذوب کننده نوید یک داستان پخته را میدهد؛ اما مدتی بعد ازادامه ی بازی، بخش داستانی به روال تکراری خود که میتوان گفت از قسمت های قبل موروثی است باز میگردد! شخصیت پردازی ادوارد بسیار بهتر از کانر کنوی کار شده و به گفته بعضی از منتقدین رفتار و شخصیت ادوارد تا حدودی به اتزیو شباهت دارد. به مانند قسمت های پیشین، در بازی افراد وقعی نیز حضور دارند. با این تفاوت که این بار به جای جورج واشینگن افرادی مثل ریش دراز، کالیکو جک و چارلز وین در بازی نقش آفرینی میکنند.
تاریخ را ورق بزن
گیم پلی بازی نسبت به قسمت قبل بهبود یافته و یکی از نکات مثبت بازی به حساب می آید. بازی در سه شهر به نام های Nassau Bahams، Havana و Kingston در جریان است که به جذابیت و وسعت بازی کمک بسزایی کرده اند. یکی از المان های موفق قسمت سوم کشتی رانی و نبرد های دریای است که یوبی سافت با اضافه کردن برخی ویژگی ها و بهبود برخی نقایصی که در قسمت قبل دیده میشد، این المان را به یکی از لذت بخش ترین المان های این قسمت تبدیل کرده است. جنگ های دریایی، غارت کشتی های تجاری و گشت زنی در دریا به زیبایی کار شده. البته در این بین باید مراقب کشتی خود باشید زیرا با برخورد به صخره ها و موانع، کشتی شما آسیب دیده و باید پول زیادی را برای تعمیر آن بپردازید.
برای ماجراجویی علاوه بر خشکی و دریا میتوانید به زیر آب هم سری بزنید تا با جهانی وسیع چشم نواز روبرو شوید. سیستم مبارزات در بازی دست خوش تغییراتی شده است؛ سلاح اصلی شما در بازی دو شمشیر و دو تپانچه است. همچنین میتوانید هنگام شلیک با اسلحه نشانه گیری کنید که این یک ویژگی برتر نسبت به نسخه سوم محسوب میشود؛ زیرا شلیک با اسلحه در قسمت قبل بسیار آسان بود و به سیستم مبارزات لطمه وارد میکرد ولی در این قسمت دیگر این چنین نیست! کمبو ها و تمام کننده های بیشتری به بازی اضافه شده اند که لذت مبارزات را دو چندان کرده اند. اما بازهم یکی از مشکلاتی که گریبان گیر قسمت قبل شده بود و در این قسمت هم مشاهده میشود این است که هیچ گونه درجه سختی در بازی گنجانده نشده که این میتواند کابوسی برای گیمر های هارد کور باشد. به عنوان یک بازی جهان آزاد بلک فلگ ماموریت های فرعی قابل توجهی را در خود گنجانده است. همچنین با افزایش کاربرد پول در بازی وجود گنج ها و فروش پوست حیوانات هر گیمری را وسوسه میکند تا گوشه گوشه ی بازی را زیرو رو کند و پول بدست بیاورید. همه ی این ویژگی هایی که ذکر شد همیشه جز نکات مثبت یک بازی نخواهد بود؛ زیرا با طی کردن بیشتر مراحل و گذر زمان همه ی این ها به یکی از تیره ترین نکات در این سری یعنی(( تکرار)) دچار میشوند و در نیمه ی دوم بازی گویی مروری بر قسمت های پیشین میکنیم!
زیبا، مثل کارائیت
بازی با موتور ارتقا یافته ی anvilnext ساخته میشود. این موتور امتحان خود را در قسمت های قبلی در خصوص به تصویر کشیدن محیط به خوبی پس داده اما از مشکلات همیشگی مثل عدم تعادل هوش مصنوعی و باگ هایرنج میبرد که کم و بیش در این سری نیز مشاهده میشود. طراحی محیط، افکت بسیار زیبای آب، فیزیک بسیار عالی، از نکات مثبت گرافیکی این بزای محسوب میشوند. در خصوص افکت خون شاهد پیشرفت هایی در خصوص پاشیده شدن آن به زمین هستیم؛ اما در صحنه های سینمایی و درون بازی لکه های خونی که بر روی صورت و بدن ادوارد دیده میشوند به مصنوعی ترین شکل ساخته شده اند. هوش مصنوعی در بعضی صحنه ها نیز به یکی از نقاط منفی بازی تبدیل شده است و مخفی کاری را بیش از پیش، آسان تر کرده است! زیرا بعضی از مواقع هنگام دیده شدن شما توسط دشمنان شاهد هیچگونه عکس العملی از سوی آن ها نیستیم. اگر از یک بعد دیگر بخواهیم به هوش مصنوعی بازی ایرادی وارد کنیم، میتوانیم به عدم عکس العمل مردمان عادی شهر در هنگام کشتن نیرو های نظامی اشاره کنیم. گویی کشته شدن یک نفر برای مردم یک امر عادی محسوب میشود!
نغمه ای که طبیعت سر میدهد
صدا گذاری بازی به زیبایی هر چه تمام تر کار شده و گویی صدای هر شخصیت را برای او ساخته اند! افکت های صوتی نیز مانند افکت آب، صدا پرندگان و … به خوبی کار شده و در این باره باید به سازندگان تبریک گفت. وظیفه ی ساخت قطعه ها و آهنگ های بازی نیز به عهده آقای برایان تایلر است که دیگر زمانی که نام این استاد می آید صحبتی در مورد موسیقی بازی نخواهد ماند. مثل همیشه در هنگام نبر و صحنه های اکشن با ضربات و ریتم تند، بازی مارا به هیجان وا میدارد و در دیگر صحنه ها نیز قطعات موسیقی این استاد به زیبایی بازی می افزاید.
نتیجه گیری
بار دیگر یوبی سافت ثابت کرد که با وجود عرضه سالیانه، باز هم میتواند یک محصول ایده ال را برای طرفدارانش منتشر کند. این قسمت با ارائه ی یک گرافیک خوب و گیم پلی پیشرفته به یکی از بهترین های این فرانچاز تبدیل شد.
داستان:۸۵
گیم پلی:۹۰
گرافیک:۸۵
موسیقی و صداگذاری:۹۰
کل:۸۷
نکات منفی:هوش مصنوعی نسبتا ضعیف- باگ- روند تکراری داستان در طول بازی
نکات مثبت:طراحی چشم نواز محیط- دریا نوردی- پیشرفت گیم پلی- شخصیت پردازی خوب
