شعر صبح بخیر

شعر سنتی در مورد صبح بخیر

شعر صبح بخیر

پلک بگشا نازنینم صبح زیبایت بخیر
دلربا و بهترینم! صبح زیبایت بخیر

خواب نوشینت گوارا نوش مژگان خمار
خمره چله‌نشینم! صبح زیبایت بخیر

ناز بالش از پر قو هم برای تو کم است
گُلپر ابریشمینم! صبح زیبایت بخیر

تن بلور مو طلایی! آفتابی کن مرا
روشنی‌بخش زمینم! صبح زیبایت بخیر

گونه‌های نقره‌ات یاقوت گُل انداخته
قرص ماه شرمگینم! صبح زیبایت بخیر

هر سپیده با تو آغاز بهاری دیگر است
خنده کن تا گُل بچینم، صبح زیبایت بخیر

با چنین عطر تنی از رشک می‌سوزد بخور
خوش‌تراش مرمرینم! صبح زیبایت بخیر

چشم زیتون لب انجیری! بده صبحانه‌ام
مریم معبدنشینم! صبح زیبایت بخیر

مهربانی هدیه کن با شُرشُر رود دو دست
سیب فردوس برینم! صبح زیبایت بخیر

عشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف تو قند
شور شیرین آفرینم! صبح زیبایت بخیر

تاب آوردم شب دلتنگی‌ام را تا سحر
تا تو را از نو ببینم، صبح زیبایت بخیر

محشر است این شعر و می‌پرسد خدا او یا بهشت؟
من تو را برمی‌گزینم، صبح زیبایت بخیر

شهراد میدری

منبع:شعر صبح بخیر

شعر صبح بخیر

هومن محمدزاده

مدیریت وب سایت میهن گیم

شما ممکن است این را هم بپسندید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *