مردی از بلک واتر | نقد و بررسی عنوان قدیمی Red Dead Redemption

شاید خیلی از ما گیمر ها سبک Open World را با سری بازی های Grand Theft Auto بشناسید و حتی بازی های دیگر را هم که در این سبک هستند را یک نوع GTA بنامید؛ اما بازی هایی هم هستند که قابل مقایسه با دیگر جهان باز ها و هم سبک های خود نیستند. یکی از این بازی های خاص، بازی به نام Red Dead Redemption است. شاید این عنوان هم مثل خیلی از بازی های جهان باز توسط استودیو های راک استار (Rockstar) ساخته شد اما تفاوت های بسیاری با آن ها داشت که همین تفاوت ها هم باعث محبوبیت این بازی شد. Red Dead Redemption در واقع نسخه ی دوم از سری Red Dead بود. نسخه ی اول این سری هم توسط خالق این سری یعنی Rockstar San Diego و با نام Red Dead Revolver در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ و برای کنسول های نسل ششمی PS2 و XBOX منتشر شد که متأسفانه نتوانست به فروش چندانی دست یابد و هم چنین نمرات نسبتا پایینی را هم دریافت کرد، به طوری که بالا ترین نمره متای این بازی بر روی کنسول PS2 ، ۷۳ بود؛ البته علی رغم تمام این مسائل، این عنوان توانست یکی از بازی هایی باشد که نامش در کتاب (۱۰۰۱ بازی که شما باید قبل از مرگ بازی کنید (۱۰۰۱ Video Games You Must Play Before You Die)) وجود داشت. بنا بر این، نسخه ی اول این سری بازی سرگرم کننده ای بوده است ولی، فقط در حد بهترین بازی های زمان خودش نبوده است که این موضوع باعث نمی شود، یک بازی را حداقل یک بار تجربه نکنیم. بالا خره پس از شش سال، استودیو ی راک استار سن دیگو (Rockstar San Diego) نسخه ی جدید از سری Red Dead را تولید کرد و پسوند Redemption با معنای رستگاری را هم برای آن در نظر گرفت. سرانجام، در ماه می سال ۲۰۱۰ برای دو کنسول نسل هفتمی PS3 و XBOX 360 منتشر شد.اما این بار با یک بازی معمولی رو به رو نبودیم، بلکه با یک شاهکار به تمام معنا طرف بودیم. شاید یکی از دلایلی که باعث شد، این نسخه نسبت نسخه ی قبلی موفقیت های بش تری به دست آورد و به محبوبیت بیش تری هم برسد، همکاری استودیو ی Rockstar North (سازنده ی سری پر طرف دار GTA) بوده است؛ گرچه Rockstar North نقش چندانی در ساخت این بازی نداشته است، ولی حتی نام این استودیو ی پر آوازه هم به یک بازی ابهت می دهد، چه برسد به این که این استودیو در ساخت آن بازی هم مشارکت داشته باشد. چند فرانچایز دیگر هم وجود دارند که در زمان وسترن رقم می خورند که از جمله ی آن ها می توان به سری بازی های Dead To Rights و Call of Juarez اشاره کرد. سری Dead To rights که مدت هاست خاک می خورد و نسخه ی جدیدی از آن ساخته نشده است؛ و به همین دلیل هم کم تر کسی پیدا می شود که حتی نام این سری را شنیده باشد. فرانچایز Call Of Juarez نسبت به Dead To Rights موفقیت های بیش تری کسب کرده است، اما هنوز هم نمی توان آن را بازی در خور نام یک بازی وسترن دانست. با منتشر شدن این دو بازی کسی دیگر فکر نمی کرد که یک بازی وسترن خوب منتشر شود، اما بالا خره، در سال ۲۰۱۰ بازی Red Dead Redemption  توسط استاد ساخت بازی های Open World ساخته شد. بله، این بار شاهد یک تفاوت بزرگ با دیگر بازی های وسترن بودیم و آن تفاوت هم، جهان باز (Open World) بودن بازی بود. این بازی با وجود این که سه سال پیش برای کنسول ها منتشر شده است، هنوز برای پلتفرم پر طرف دار PC عرضه نشده است. احتمال این که Red Dead Redemption برای PC عرضه شود، بسیار کم می باشد زیرا کمپانی راک استار اخیرا سیاست های بسیاری را بر ضد PC گیمر ها اتخاذ کرده است که نمونه ی آن عرضه نکردن بازی پر طرف دار GTA V برای PC بود؛ ولی هنوز هم کور سوی امیدی هست و امکان دارد GTA V و حتی Red Dead Redemption برای PC منتشر شوند؛ پس اگر PC گیمر هستید و این بازی را تجربه نکرده اید، به شما پیش نهاد می کنم نقد و بررسی این بازی را مطالعه فرمایید و اگر هم قبلا این بازی را انجام داده اید، می توانید برای تجدید دوباره ی خاطرات، این مقاله را مطالعه فرمایید. در ادامه به بررسی قسمت های مختلف این شاهکار Rockstar می پردازیم.

شناسنامه ی بازی

نام بازی: Red Dead Redemption

استودیو ی سازنده: Rockstar San Diego با همکاری Rockstar North

ناشر: Rockstar Games

توزیع کننده: Take-Two Interactive

پلتفرم (ها): PS3 – XBOX 360

کارگردان (ها): Ted Carson – Josh Bass – Daren Bader

تهیه کننده (ها): Steve Martin –  David KunklerJosh Needleman

طراح (ها): Christian Cantamessa – Alan Blaine – Silas Morse

برنامه نویس (ها): Michael Krehan – Tom Shepherd – Tim Laubach – Eric Cosky

هنزمند (ها): Nick Trifunovic – George Davis

نویسنده (ها): Dan Houser  – Michael Unsworth – Christian Cantamessa

آهنگ ساز (ها): Bill Elm – Woody Jackson

صدا پیشه شخصیت اصلی: Rob Wiethoff

سری: Red Dead

موتور ساخت بازی: RAGE (Rockstar Advanced Game Engine) – Euphoria

تاریخ انتشار: ۱۸ می ۲۰۱۰ در آمریکای شمالی – 7 اکتبر ۲۰۱۰در ژاپن و ۲۱ می در دیگر نقاط جهان

سبک بازی: اکشن ماجراجویی – تیراندازی سوم شخص – جهان باز (Action Adventure – Third Person Shooter – Open World)

مد بازی: تک نفره – چند نفره (Single Player – Multi Player)

نحوه ی عرضه ی بازی: دیسک فیزیکی – دیجیتالی (دانلود)

پشیمانی از گذشته – داستان

اکثر شما عزیزان، این بازی را با داستان قوی و مخصوصا شخصیت پردازی قوی کارکتر های آن می شناسید؛ ولی آیا واقعا داستان بازی این قدر ارزش بزرگ نمایی و تحسین را دارد؟ باید به شما بگویم که بله، این بازی از لحاظ داستان از خیلی از بازی های خوب دنیا، قوی تر و عمیق تر است. حتی اگر چند بار هم بازی را به اتمام برسانید و داستان بازی را هم  چند بار مو به مو دنبال کنید، باز هم از آن خسته نخواهید شد و دلتان می خواهد که یک بار دیگر داستان بازی را با روایت زیبای آن، دنبال کنید. یکی از دلایلی که باعث می شود پس از چند بار انجام دادن بازی هم، دوباره مشتاق به تکرار کردن بازی باشید، روایت بی نظیر و منصر به فرد آن می باشد که شما را به سمت خود می کشد و باعث می شود به ادامه ی بازی بپردازید و از آن دست نکشید.

شما در این بازی در نقش شخصی با نام جان مارستون هستید. او یک Bounty Hunter است که با دست گیر کردن مجرمانی که برایشان جایزه تعیین شده است، امرار معاش می کند. ولی خانواده ی او کجا هستند؟ و یا در گذشته چه اتفاقاتی برای وی افتاده است؟ این ها سوالاتی هستند که مسلما برای شما پیش خواهد آمد. گذشته ی جان، یکی از مهم ترین موضوعات داستانی بازی است که هسته ی اصلی داستان بازی را هم تشکیل می دهد و تمامی اتفاقاتی که در طول بازی رخ می دهند، حول محور گذشته ی تاریک وی، هستند. او دارای خانواده است، اما هم اکنون خانواده اش پیش او نیستند و در جای دیگری سکونت دارند که دلیل آن به دلیل عدم اسپویلر (Spoiler) گفته نمی شود.

چالش های داستانی بازی، بیش از هر چیز باعث می شوند که شما مجذوب آن شوید و در لحظاتی که فکر می کنید، همه چیز به خوبی پیش می رود، اتفاقی عجیب می افتد که تمامی نقشه های شما را نقش بر آب می کند. همه ی شخصیت های بازی، واقع گرایانه خلق شده اند و دارای اخلاق و رفتاری طبیعی و گذشته ای قابل قبول هستند. تمامی شخصیت ها با یک دیگر، روابط قابل قبولی دارند و با همراهی یک دیگر، داستان زیبای بازی را روایت می کنند.

هفت تیر کشی! – گیم پلی

بازی های جهان باز (Open World) همیشه محکوم به داشتن گیم پلی خوب هستن؛ چون که تعداد زیادی از کسانی که این بازی ها را انجام می دهند، اصلا طرف بخش داستانی آن هم نمی روند و فقط در دنیای بازی به گشت و گذار می پردازند. پس اگر بازی های جهان باز، گیم پلی قوی نداشته باشند، مطمئنا شکست خواهند خورد و نمی توانند به فروش بالایی دست یابند. در این بازی هم، گیم پلی به لطف همکاری Rockstar North و تلاش و کوشش زیاد استودیو ی Rockstar San Diego نسبتا سرگرم کننده می باشد و بعد از داستان، قوی ترین بخش بازی است.

به طور کلی، گیم پلی بازی به سه بخش تقسیم می شود: مبارزات، حمل و نقل و مینی گیم ها. در بخش مبارزات همان طور که از حال و هوای بازی هم پیداست، بیش تر با تیر اندازی سر و کار دارد؛ اما در چند مورد محدود شما از مبارزات تن به تن هم استفاده می کنید ؛ به غیر از یک مورد که باید با یک نفر مبارزه کنید، مبارزات تن به تن (Melee Attack) در هیچ جای بازی کاربردی ندارند. البته از وسایل دیگری هم مانند: چاقو، Lesso و… هم در طول بازی استفاده می کنید. چاقو، بیش تر برای مخفی کاری به کار می رود و به همین دلیل هم، کم تر با آن سر و کار دارید. کاربرد Lesso در بازی زیاد است و از آن می توانید برای رام کردن اسب ها و یا دست گیری مجرمان استفاده کنید.

سلاح های گرم بازی هم تقریبا ۲۰ عدد هستند و از هر نوع (شاتگان، اسنایپر و…) هم دو یا سه اسلحه در اختیار جان مارستون است. از این سلاح ها، هم می توانید برای به قتل رساندن انسان ها و هم برای شمار کردن پرندگان و حیوانات استفاده کنید. مکانیک جالبس که برای بخش تیر اندازی بازی در نظر گرفته شده است، مکانیکی با نام Dead Eye است که شباهت بسیاری به Bullet Time در سری مکس پین (Max Payne) دارد.

راه های مختلفی برای حمل و نقل در بازی وجود دارد که سازده ترین آن ها پیاده روی و دویدن است! البته شخصیت اصلی بازی همیشه یک اسب شخصی هم دارد که می تواند با سوت زدن، آن را فرا بخواند. درشکه ها و گاری هایی هم وجود دارند که می توان از آن ها استفاده کرد؛ ولی، زیاد به درد بخور نیستند و اکثرا در مراحل داستانی بازی به کار می روند. اسب سواری، یکی از لذت بخش ترین کار ها در این بازی است؛ چون در هنگام اسب سواری می توان از منظار داخل بازی هم لذت برد. یک راه دیگر هم برای حمل و نقل، وجود دارد و آن، تاکسی گرفتن است!. اما نه به شیوه ی امروزی، بلکه شما یک درشکه را اجاره می کنید و به او مقصد خود را می گویید و راننده ی آن هم شما را به مقصدتان می رساند.

در نقشه ی پهناور بازی، مینی گیم های متعددی نظیر مسابقات نعل اسب، دوئل، Five Finger Fillet و…. وجود دارد که هر یک از آن ها می تواند، شما را برای ساعت ها سرگرم کند. رکورد زدن در این مینی گیم ها کار هر کسی نیست؛ زیرا پس از اتمام هر مرحله از این مینی گیم ها، درجه سختی آن ها هم افزایش می یابد. فروشگاه های داخل بازی هم کار آمد هستند و شما می توانید اجناس مورد نیازتان را از آن ها تهیه کنید. سینما هم در بازی وجود دارد و در اوقات بی کاری و یا منتظر ماندن برای شروع مراحل، کار سرگرم کننده است.

اگر جزو کسانی باشید که به گشت و گذار در طبیعت علاقه دارید، این بازی می تواند برای شما تفریحی چند ساعته به وجود آورد و شما را در طبیعت، با تمام حیوانات وحشی، گیاهان و… اش رها کند. گیاهانی که در محیط های طبیعی وجود دارند، در حقیقت أشیاء جمع کردنی (Collectibles) بازی هستند که بسیار هم متنوع هستند و نزدیک به ۱۵ عدد گیاه دارویی مختلف در بازی وجود دارد. هم چنین، شما می توانید، پوست، گوشت و… تمامی حیواناتی را که شکار می کنید را با خود حمل کنید و آن ها را در فروشگاه های مخصوص به فروش برسانید.

غرب وحشی، زیباست! – گرافیک

در نگاه اول، گرافیک بازی حتی می تواند با بازی های جدید تر از خود هم رقابت کند، اما وقتی کمی بیش تر به انجام بازی می پردازید، تازه متوجه ضعف های گرافیکی بازی می شوید که البته با توجه تاریخ انتشار بازی طبیعی است. این شاهکار راک استار (Rockstar)، در زمان خود دارای یکی از بهترین و برترین گرافیک ها بود و کم تر بازی پیدا می شد که بتواند با آن رقابت کند، ولی وقتی هم اکنون آن را بازی می کنیم، اصلا راضی کننده نیست و دلیل آن هم، پیش رفت بیش از حد گرافیک بازی ها در چند سال اخیر است. ولی، یکی از بخش های بازی که هنوز هم نظیر آن در میان بازی های دیگر پیدا تشده است، فیزیک بی نظیر آن است. بازی های زیادی از جمله GTA V  قصد داشتند تا فیزیکی هم چون این بازی داشته باشند؛ اما هیچ یک موفق نشدند و هنوز که هنوز است، RDR بهترین فیزیک را در میان بازی های ویدیو یی در اختیار دارد.

مناظر بازی به خوبی کار شده اند و زیبایی آن ها زمانی به چشم می آید که در جنگل ها یا در کنار رود خانه های بازی قدم می زنید. بافت ها (Texture) با دقت کار شده اند و اکثرا با کیفیت هستند و فقط وقتی بیش از حد به آن ها نزدیک شویم و آن ها را با دقت زیاد نگاه کنیم، می توانیم ایرادی از آن ها بگیریم. طراحی چهره ی شخصیت ها هم به خوبی انجام شده است و تمام جزئیات صورت اشخاص، به صورت کاملا طبیعی نمایش داده شده اند. طراحی اعضای بدن شخصیت ها هم مثل طراحی صورتشان با دقت کار شده است و ماهیچه های بدن آن ها هم قابل مشاهده است. یکی از مواردی که در بازی های امروزی هم کم تر به چشم می خورد، نداشتن باگ است که خوش بختانه این بازی، تقریبا بدون باگ است.

نور پردازی بازی چه در مکان های تاریک و چه در مکان های روشن، با کیفیت است و چشمه های نور به خوبی نمایش داده شده اند. اوج نور پردازی بازی در هنگام غروب آفتاب است و مخصوصا وقتی که نور آن روی رود می افتد. وقتی چنین صحنه ای را در بازی مشاهده می کنید، اصلا نمی خواهید از جایتان تکان بخورید و فقط می خواهید به مناظر داخل بازی نگاه کنید. سایه پردازی بازی هم به خوبی انجام شده است و ما اصلا شاهد سایه های بی کیفیت یا لبه دار نیستیم.

ندای رستگاری – موسیقی و صدا گذاری

وقتی صحبت از بازی های کمپانی راک استار (Rockstar) می شود، ایراد گرفتن از بخش صدا گذاری و موسیقی، کاری بس سخت و دشوار است؛ چه بازی یک GTA  باشد یا یک Max Payne. Red Dead Redemption هم از این قاعده مستثنی نیست و واقعا موسیقی های حماسی و تأثیر گذاری دارد. صدا گذاری شخصیت ها هم به خوبی انجام شده است و احساسات را به خوبی منتقل می کند.

وظیفه ی آهنگ سازی این بازی بر عهده ی آقایان: Bill Elm  و Woody Jackson بوده است که کار خود را به نحو احسین انجام داده اند و موسیقی های بازی به بیان داستان پر محتوای آن کمک بسزایی می کنند. موسیقی های پس زمینه ی بازی هم متناسب با شرایط ، پخش می شوند و به تأثیر گذاری بازی کمک می کنند. هر یک از موسیقی های اصلی بازی هم، در شرایط ناسب پخش می شوند ومثلا در لحظات آرام، موسیقی هم با ریتم آرام پخش می شود و باعث می شود، هر چه بیش تر با بازی انس بگیرید. ولی مثلا، در هنگام مبارزات سنگین موسیقی با ضرب آهنگ تند پخش می شود.

صدا گذاری شخصیت ها هم به خوبی انجام شده است و صدای هر شخصیت با ظاهر او مطابقت دارد؛ مثلا افرادی که قیافه های خشن دارند، صدای کلفتی هم دارند و با العکس. صدا گذاری شخصیت اصلی بازی توسط آقای Rob Wiethoff انجام شده است که واقعا هم کار خود را به خوبی انجام داده اند. یکی از لذت بخش ترین و طبیعی ترین صدا هایی که در بازی به گوش می خورد، صدای بریدن پوست حیوانات است که می توان گفت از تمامی صدا های داخل بازی طبیعی تر کار شده است.

حماسه ای به وسعت غرب وحشی – کلام آخر

در پایان باید بگویم که این بازی، هم یکی دیگر از شاهکار های کمپانی راک استار (Rockstar) است که همانند اکثر بازی های این شرکت با مشارکت دن هاوزر (Dan Houser) ساخته شده است. این عنوان، توانست در سال ۲۰۱۰ چندین و چند جایزه را از سایت های مختلف دنیای گیم به دست آورد. هم چنین، در سال ۲۰۱۰ جایزه ی بازی سال (Game Of The Year) هم به این بازی رسید. در نسخه ی GOTY بازی، برترین بسته ی الحاقی (DLC) بازی که با نام Undead Nightmare هم علاوه بر نسخه اصلی بازی قرار داشت؛ ولی بقیه ی بسته های الحاقی بازی، به صورت جداگانه منتشر شدند.

علاوه بر بازی، فیلمی هم با اقتباس از روی داستان این بازی ساخته شد. این فیلم مردی از بلک واتر یا به انگلیسی A Man From Blackwater نام داشت. پس اگر از دوست داران بازی های Open World و بازی های سوم شخص تیر اندازی (Third Person Shooter) هستید؛ به شما پیش نهاد می کنم، حتما برای یک بار هم که شده از ضعف های این بازی چشم پوشی کنید و آن را تجربه کنید.

Red Dead Redemption، توانست بر روی هر دو کنسول XBOX 360 و PS3 نمره ی متای شگفت انگیز ۹۵ را به دست آورد.

red-emtiaz

 

 

شما ممکن است این را هم بپسندید

۵ پاسخ‌ها

  1. عرفان استادی گفت:

    بی شک از برترین بازی های نسل قبلی بود. با تشکّر از مقاله بسیار زیبا حسین جان

  2. esafa93 گفت:

    ممنون از مقاله خوبتون

  3. سروش مطلبی گفت:

    مقاله عالی بود ممنون :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:

  4. OMID گفت:

    تشکر از اطلاعات کامل تون
    منتظر نقد های شما از بازی های جدید هستیم

  5. واقعا همه اثار راک * شاهکارن.از این سبک بازی واقعا خوشم میاد.ممنون بابت مقاله :yes:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *