بر فراز فلورانس | نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed II

عنوان Assassin’s Creed؛ عنوانی که یک تحول و نوآوری بزرگ را به وجود آورد و گیمران را مجذوب خود کرد. یعنی سال ۲۰۰۷؛ سالی که شرکت "Ubisoft" نسخه اول از "فرقه قاتلان" را منتشر کرد و اکثر مردم را شگفت زده کرد. در این سال بازی نمرات قابل قبولی گرفت و استقبال گرم طرفداران، پیش زمینه مناسبی ایجاد کرد تا "یوبیسافت دست به ساخت نسخه دوم بازی را بزند. دو سال بعد، یعنی در سال ۲۰۰۹ نسخه دوم بازی را با نام " Assassin’s Creed II" منتشر کرد که تحولات عظیم آن نسبت به نسخه اول، همه را انگشت به دهان گذاشت. نمرات شگفت انگیز بازی و استقبال گرم طرفداران، باور نکردنی بود چراکه بازی به چند صد سال بعد از نسخه قبلی رفته بود و خط داستان کاملا تغییر یافته و تقریبا تمام نکات منفی نسخه های قبلی برطرف شده بود. به عقیده ی خیلی ها نسخه دوم نیز به کل یک نوآوری بود! همین نکته باعث شد که نسخه دوم، معروف ترین نسخه از سری بازی های "فرقه قاتلان" تبدیل شود و شخصیت بازی با نام "Ezio Auditore" به یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای گیم تبدیل شود.

نام:Assassins Creed II

سازنده:Ubisoft Montreal

ناشر:Ubisoft

تاریخ انتشار:۱۷ نوامبر ۲۰۰۹

سبک:اکشن،ماجراجویی جهان آزاد

انتقامی غیر قابل پیش گیری

داستان عامل پیروزی و برتری این بازی در نسخه اول و البته این نسخه است. داستان این نسخه حتی قدرتمند تر از داستان نسخه قبلیست که بازی را توانست معروف و محبوب کند. استارت داستان از جایی می خورد که "Desmond Miles" (شخصیت در زمان حال) توانسته با دستگاه معروف "Animus" از زمان جنگ های صلیبی، بیرون آید و با حل معماهای آن زمان، به قرن پانزدم "فلورانس" برود. حال داستان از دو جهت زمان حال و زمان گذشته، قدرت پیدا کرده بود و این باعث شد که داستان بازی از نسخه اول نیز قدرتمند تر نیز شود.

شما در نقش شخصی با نام "Ezio Auditore da Firenze"، در قرن پانزدهم "فلورانس" هستید. "اتزیو" شخصی است علاف و بی کار که وقت خود را با دعوا کردن می گذراند و از این کار لذت می برد. گوشه راست لب او، در آخرین دعوایی که انجام می دهد، توسط برخورد یک سنگ، چاک می خورد که اثرش تا آخر عمر به عنوان یک خاطره باقی می ماند. حال این سوال پیش می آید که چنین فرد علاف و بیکاری، چگونه می خواهد آدم شود؟ در واقع این سرنوشت است که این فرد را آدم می کند. "اتزیو" در خانواده Auditore به دنیا آمده و همراه با والدین و خواهر و برادرش زندگی می کند. او تنها یک دوست دارد که او را برادر خود می داند و صمیمت بین آن دو نفر بسیار بالاست. بالاخره "اتزیو" بعد از انجام کارهایی برای پدرش، به خانه برمی گردد و متوجه می شود که پدر، برادر و دوست خود را پیدا نمی کند. مادرش را می بیند به شدتی شوکه شده است، که قدرت حرف زدن را ندارد. خواهرش برای "اتزیو" می گوید که ماموران پدر و برادر او را برده اند. او به سرعت خود را به دیوار پشتی زندان می رساند و با مکالمه ای که با پدرش دارد، متوجه می شود آنها در خطر جدی هستند. "اتزیو" در صندق پدرش لباس "قاتلان" را پیدا می کند و تبدیل به شخصیتی می شود که همه کار می کند تا پدرش را نجات دهد و اجازه ندهد به برادر کوچکش صدمه ای برسد.

همانطور که پیداست، داستان بازی بسیار خوب و زیبا بیان می شود و در قسمت هایی، داستان بازی رمز آلود می شود. وجود هنرمند معروف در این نسخه، یعنی " Leonardo Davinci" به جذابیت بازی می افزاید. "داوینچی" یکی از مهم ترین اشخاصی است که در بازی حضور دارد چراکه به "اتزیو" کمک های بسیار از قبیل: تعمیر تیغ مخفی "اتزیو"، ساخت اسلحه رگم برای اولین بار برای او و… می کند. همین نکته باعث شده که داستان در زمان گذشته بسیار جذاب شود. از طرفی، داستان در زمان حال، عنی تر از نسخه گذشته می شود و هدف مهمی ایجاد می شود و داستان در زمان حال را نیز جذاب می کند و به این طریق داستان زمان حال را نیز به اندازه زمان گذشته زیبا می سازد و خاطرات زیبایی را برای شما از "دزموند" و تیمش به جای می گذارد.تاریخی بودن بازی نیز نکته بسیار مهمی است چراکه قسمت قابل توجهی از بازی بر اساس تاریخ واقعی طراحی شده است که بازی را بیش از پیش جذاب می کند.

بالا رفتن از شهر فلورانس

گیم پلی بازی، نکته ایست که کلمه ی نوآوری را برای این عنوان بیان کردند. دویدن آزاد در شهر، بالا رفتن از دیوارها، جیب زنی و هزاران قابلیت دیگر باعث شد، که این نسخه نسبت به نسخه اول، تحولی چشم گیر کند و یک بازی با ماموریت های جانبی فراوان و هزاران قابلیت سرگرم کننده، باعث شود که بازیکن، هیچ گاه در این عنوان احساس خستگی نکند. مهم ترین تغییر در گیم پلی این بود که در نسخه قبلی، گیم پلی به طرزی یکنواخت بود و تحولی در آن دیده نمی شد در صورتی که در این نسخه به جرات می توان گفت شما هرگز دو مرحله یکسان و مشابه به هم را پیدا نخواهید کرد که همین باعث شد، سازندگان مورد تشویق و تمجید زیادی قرار گیرند. داشتن قدرت "چشم عقاب" باعث می شود که دید شما به گونه ای شود، که دشمنانتان را قرمز، هدف خود را طلایی و دوستان خود را آبی ببینید. در بازی گروه هایی برای شما قرار داده شده اند که با جلوتر رفتن ماموریت ها، قابلیت استفاده از آنها را دارید. هدف اصلی در بازی انتقام است و همین باعث می شود که "اتزیو" به ماشینی کشنده تبدیل شود و انواع مختلفی از کشتن را یاد بگیرد. او دارای یک تیغ مخفی است که اسلحه اصلی اوست که بعدها "داوینچی" یکی دیگر نیز از روی آنها می سازد و به "اتزیو" می دهد. در واقع اسلحه های شما پیوسته در حال تغییر و تحول است که باعث می شود یکنواختی به سراغ شما نیاید. علاوه بر اسلحه، شما قابلیت آن را دارید که زره خود را نیز ارتقا دهید و قدرت بدنی خود را در مقابل ضربات دشمنان، قوی تر کنید. سیستم مبارزات نسبت به نسخه قبلی تغییرات مهمی کرده و همچنین رنگ خون نیز بهتر و واقعی تر طراحی شده. در نسخه اول خون بسیار کم رنگ طراحی شده بود که کمی دور از واقعیت بود.

دویدن آزاد نیز پررنگ تر شده و قسمت قابل توجهی از ماموریت ها بر این پایه طراحی شده اند. دویدن آزاد نیز یکنواخت نخواهد بود به طرزی که در ادامه بازی شما قابلیت هایی را یاد می گیرید که باعث می شود که بتوانید مسافت های بیشتری را بپرید و سریع تر از دیوار ها و ساختمان ها بالا روید. همچنین می تواندی در ماموریت هایی که وظیفه تعقیب شخصی را دارید، با دویدن بر بام خانه ها، مانع از آن شوید که دشمن بتواند شما را شناسایی کند. مخفی کاری نسبت به نسخه قبلی بسیار جذاب تر شده و یکنواختی خود را از دست داده است و باعث می شود که بازیکن در بسیاری از واقع بخواهد یک مرحله را به صورت مخفی کاری انجام دهد تا اینکه بخواهد یم ملت بزرگ را از تیغ بگذراند! شما در هنگامی که توان مقابله با دشمنان را ندارید و می خواهید فرار کنید هم گزینه هایی دارید. یک راه سریع آن این است که با سرعت فرار کنید و با ریختن پول در مسیر راهتان، مردم را در مسیر راه دشمنان قرار دهید و سرعت آنها را کند کنید. در واقع گزینه های زیادی برای بازی کردن وجود دارد.

شما می توانید پول را از راه های مختلفی به دست آورید. دزدی، مراحل جانبی،مراحل اصلی و … از راه هایی هستند که می توانند شما را پولدار کنند. جالب اینجاست که شما تا مدت زمان طولانی، چیزهایی را دارید که بخواهید برای آنها پول خرج کنید و اینگونه نیست که پس از بدست آوردن مقداری پول بتواند هرچه در بازی هست را بخرید! شما می تواند کاخ عموی خود را گسترش دهید تا درآمد خود را افزایش دهید. البته لازم به ذکر است که اگر دزدی کردن را ادامه دهید، ماموران شهر پوستر شما را بر دیوارها می زنند و هر نگهبانی که شما را ببیند، به شما حمله ور می شود. البته از راه هایی می توان به این نا به سامانی خاتمه داد.

فلورانس همراه با باگ

گرافیک بازی از قدرت بالایی برخوردار است اما نسبت به نسخه قبل پیشرفت چشم گیری نداشته ولی طراحی زیبای شهرها در بازی، توانسته حس زیبایی را به بازیکن بدهد.یکی از مشکلات گرافیکی بازی، به وجود آمدن باگ های بیش از حد بود! متاسفانه بعضی از باگ ها به شدتی آزار دهنده بود که شما چاره ای جز بیرون آمدن از بازی نداشتید. باگ های گرافیکی از مهم ترین نقاط ضعف این نسخه بودند. اما با این حال طراحی زیبا و چشم نواز شهرها باعث شد، که گرافیک بازی زیاد هم زیرسوال نرود و علاوه بر وجود نکات منفی، نکات مثبت هم خودنمایی می کردند. طراحی چهره از نکات مثبت بود که بسیار زیبا و خوب طراحی شده بود. لازم به ذکر است که گرافیک بازی از بالاترین ها در سال ۲۰۰۹ بود. یعنی بازی که گرافیک بسیار قدرتمندی دارد و این نیز خود یک نکته مثبت است. باگ ها شاید اذیت کنند ولی این باگ ها در برابر این همه نکته مثبت، مشکل خاصی به حساب نمی آیند.

نورپردازی نیز بسیار خوب کار شده بود و طراحی نور آتش نیز بسیار زیبا و خوب طراحی شده بود. نورپردازی خود را در شب نمایان می کند و در شب است که شما قدرت نورپردازی را در بازی خواهید دید و آن را تحسین می کنید. نکته ای که نورپردازی در این نسخه را خوب جلوه داد، یکی از ماموریت هایی بود که شما با تعدادی از دوستانتان در شب بالای یک برج هستید و در تاریکی تنها یک مشعل آتش بین شما روشنایی اینجاد می کند و روشنایی که در چهره اشخاص نمایان می شود، بسیار زیبا و خوب طراحی شده است که با واقعیت بسیار نزدیک است و چنین قابلیتی در آن زمان، بسیار تحسین برانگیز است.

در کل می توان گرافیک و نورپردازی بازی را از نکات قدرتمند بازی دانست که تنها نکته منفی آن وجود باگ هایی است که با وجود گرافیک بسیار قدرتمند و نورپردازی چشم نواز، باگ ها نمی توانند خود را پررنگ نشان دهند. طراحی چهره نیز عالی کار شده و محیط بازی نیز دارای یک طراحی عالی است.

صدای فلورانس

صداگذاری قدرتمند در بازی، باعث شده که زمانی که شما در شهر در حال گشت و گذار هستید، یک دنیای مرده را نبینید بلکه صدای فروشنده هایی را بشنوید که کالاهای خود را معرفی می کنند یا مردمی که با هم در حال بحث و مناظره هستند و یا نگهبانانی که از وضع خود به یکدیگر شکایت می کنند! همانطور که متوجه هستید، شما یک طراحی زنده از محیط را می بینید که همه آن به لطف صداگذاری مناسب و زیبایی است که درون بازی به کار برده شده است. صدای برخورد شمشیر ها و یا صدای سورتمه اسب ها در بازی نیز بسیار خوب و واقعی طراحی شده اند و همین نیز ندابخش یک عنوان شاهکار و بسیار قدرتمند را می دهد.

موسیقی بازی نکته ایست که هرگز نمی توان از آن چشم پوشی کرد. موسیقی فوق العاده برای بازی فوق العاده. موسیقی که با بازی کاملا متناسب بود و بسیار زیبا و خوب طراحی شده بود. لازم به ذکر است که موسیقی بازی کاملاً از موسیقی آن زمان ایتالیا برگرفته شده است و کار آهنگ سازی این عنوان را جناب آقای "Jasper Kyd" انجام داده و برای همین شما با موسیقی فوق شاهکار رو به رو هستید چراکه ایشان کار ساختن موسیقی عناوین بزرگی همانندHitman ، Gears of War و Splinter Cell: Chaos Theory و چندین بازی دیگر را انجام داده اند و برای همین شاهکار شناخته شدن این عنوان، به موسیقی آن نیز مرتبط است. می توان گفت که صداگذاری و موسیقی بازی بسیار زیبا و جذاب است و کاری که بر روی آن انجام شده است، قابل ستودن است.

در آخر باید بیان کرد که این بازی در سال ۲۰۰۹ توانست یک تحول بزرگ را ایجاد کند و گیمرهای زیادی را مجذوب خودش کند و توانست شرکت بزرگ "یوبیسافت" را مشهورتر کند و یک انقلاب در صنعت گیم را به وجود بیاورد. اگر از اشخاصی هستید که هنوز موفق به انجام این عنوان نشده اید، به شما شدیدا توصیه می شود که هرچه سریع تر اقدام به تهیه این عنوان کنید چراکه هم اکنون هم بازی کردن آن هرگز خالی از لطف نیست.

منتقد:کیوان آمیرزاده